صرع نوعی اختلال در عملکرد مغز است که منجر به تکرار حمله های تشنجی می شود. این اصطلاح را زمانی می توان به کار برد که معیارهای زیر وجود داشته باشد :

  1. بروز حداقل دو تشنج که فاصله بین تشنج ها حداقل 24 ساعت باشد.

  2. علت بروز تشنج،  تب، عفونت سیستم عصبی یا اختلالات الکترولیتی و عوامل گذرا نباشد.

 به صرف وقوع یک تشنج، نمی‌توان گفت فردی مبتلا به صرع شده‌ است. در مواردی که تشنج در اثر عامل محرک، بروز کرده باشد؛ با رفع عامل، مثلاً افت قند خون و یا کمبود کلسیم، تشنج ها نیز متوقف می‌شوند. اما اگر بدون وجود علت و یا بعد از کنترل و یا برطرف کردن عوامل برانگیزاننده،  تشنج ها بازهم تکرار شدند؛ احتمال صرع مطرح می‌شود.

تقریباً از هر 200 نفر، یک نفر مبتلا به صرع و از هر 50 نفر یک نفر تشنج را در طول زندگی خویش تجربه کرده است. هر سال بیش از 30 هزار نفر دچار صرع می شوند که ده هزار نفر آنان از کودکان هستند.

شیوع صرع در جوامع مختلف، بین نیم  تا یک درصد جمعیت جامعه گزارش شده است. این بیماری در کودکان و سالمندان بیشتر به چشم می‌خورد و در زنان و مردان، تقریباً به یک نسبت دیده می‌­شود.

پيچيدگی اين اختلال ناشی از آن است كه در پيچيده‌ترين اندام انسان، يعنی مغز به وجود می آید و عقايد و خرافات و ديدگاه های عجيب قوم‌ها و ملت‌های گوناگون دربارۀ آن، به ابهام و نگرش‌های نادرست کمک کرده است.

تاريخچۀ صرع

          صرع يكی از قديمی‌ترين و درمان پذيرترين بيماری‌های شناخته شده است؛ كه به صورت‌های مختلف مانند کاهش ناگهانی هوشياری، مات‌ شدن، افتادن و…. ظاهر می‌شود. در قديم، مردم عقيده داشتند كسی كه دچار اين حالت‌ها می‌شود، “ جن“ يا “شيطان“ در جسم او حلول كرده است.

 بر مبنای اين عقايد خرافی، برای درمان فرد مبتلا، از راه‌های مختلفی كوشش می‌کردند تا شيطان از درون جسم او، بيرون رانده شود. گاهی بيرون كشيدن ارواح خبيثه از بدن آنها، بسيار ظالمانه انجام می‌شد؛ آنها را شكنجه می‌كردند یا با ابزارهایی ابتدائی مانند سنگ‌های تيز، جمجمه هايشان را سوراخ می‌كردند يا به سحر و جادو متوسل می‌شدند.

يونانيان باستان به اين بيماری، به عنوان بيماری مقدس نگاه می‌كردند و معتقد بودند فقط يكی از خدايان می‌تواند سبب سقوط بيمار بر روی زمين و تكان‌های شديد او شود و سپس قبل از مرگ كامل بيمار، مجدداً او را زنده كند.

بقراط اولين كسی بود كه با اين نظريه مخالفت كرد. اين پزشک يونانی در حدود 2450 سال قبل از میلاد، معتقد بود صرع يک  بيماری و با منشأ اختلال مغزی است.

با گذشت قرن‌ها و با كشف راه‌های مختلف درمان اين بيماری، قدم مهمی در مورد ماهيت اين اختلال برداشته شد و معلوم  شد صرع نوعی اختلال در كار سلول‌های مغزی است.