زن و شوهری به نام استپان آرکادیچ و داریا، با هم اختلاف خانوادگی دارند. آنا کارِنینا خواهر استپان، از سنپترزبورگ به خانۀ برادرش میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند و حضورش در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلیِ داستان میشود…
در داستان، فضای اشرافیِ آن روزگار حاکم است؛ زمانی که پرنسها و کنتها دارای مقامی والا در جامعه بودند و آداب و رسوم اشرافیت و نجیبزادگی بر داستان حاکم است.
در کل، داستان روندی نرم و دلنشین دارد و به عقیدۀ بعضی، فضای خشک داستان جنگ و صلح بر آناکارنینا حاکم نیست. این داستان، که درونمایهای عاشقانه ـ اجتماعی دارد ؛ بعد از جنگ و صلح، بزرگترین اثر تولستوی، این نویسندۀ بزرگ روسی به شمار میرود.