من همیشه موضوع صرع خودم را به همکارانم در محیط کار می گویم. دلیل های این کار :

  • صرع چیزی نیست که از آن شرمنده باشم؛
  • اگر در محل کار دچار تشنج شوم، آنها لازم است بدانند چه کاری برای کمک انجام دهند، چه کارهایی را بهتر است انجام ندهند و وحشت زده نشوند.
  • از نظر دیدگاه سلامت و بهداشت، مهم است که همکاران من بدانند که در صورت وقوع تشنج، چه کارهایی انجام دهند.
  • من نمی خواهم به دلیل تشنج، راهی بیمارستان شوم و مایل نیستم آنها مشکوک به یک وضعیت ” پنهانی” شوند.
  • اگر یکی از همکاران من صرع داشته باشد و به من نگوید، من آشفته می شوم چون احساس می کنم به من اعتماد ندارد و همین مسئله کار گروهی را در محل کار به مخاطره می اندازد.

من همیشه برای گفت وگو دربارۀ صرعم راحت هستم چون :

  • برخلاف آنچه در جامعه رواج دارد، اطلاعات کافی در این مورد دارم.
  • با وجود صرع، مطلع هستم.
  • من به صرع از دو دیدگاه همکار و کارفرما نگاه می کنم. آنها می خواهند چیزهای بیشتری را برای سلامت و امنیت بدانند و تعدیل های قابل قبولی به وجود بیاورند.

دو دلیلی که شرایط خود را قبل از استخدام ابراز نمی کنم :

  • نگران ورود تمایلات غیرعادلانه ( آگاهانه و ناآگاهانه ) از سوی دیگران هستم.
  • صرع من اثرهای منفی در توانایی شغلی من نداشته است  و من برای شغل هایی که نتوانم در آنها اثربخش باشم، درخواست شغلی نمی دهم. ( مثلاً من درخواست شغل رانندگی نمی دهم. )

در عوض همیشه در اولین روز کاری ام و در جایگاه جدیدم، در مورد صرع گفت و گو می کنم. به همۀ سؤال ها با خوشحالی پاسخ می دهم و به سراغ کارم می روم.

هرگاه تشنج برایم اتفاق بیفتد، گروه همکاران درک فوق العاده ای دارند. حمایتگر و همدلانه. به دلیل آموزشی که از قبل به آنها داده ام، وحشت زده نمی شوند و می دانند چه کاری انجام دهند.

توری روبینسون