نوجوانان مشهورند به این که همه چیز دان هستند و مرتب به والدینشان می گویند که چه قدر کم می دانند؛ در حالی که چشم هایشان را می چرخانند، لحن بدی دارند و گاهی اوقات حتی از واژه های آن چنانی استفاده می کنند : «خدای من تو خیلی ….. هستی. »( جای خالی را با کلمۀ مورد علاقۀ نوجوانتان پر کنید)‌

هرچه قدر شما فکر کنید نوجوانتان، از آن دسته نوجوان ها نیست؛ ولی باز او هست و این کاملاً طبیعی است. آنان از نظر رشد در حال تغییرهای عظیم جسمی و عاطفی هستند. فقط براساس اندازۀ مغز، آنها باهوش تر از ما هستند. مغز آنها بزرگتر و با ظرفیت بیشتری از ما است. پس این که به سطحی از دانش رسیده اند که ما می بینیم، کاملاً طبیعی است.

ولی متأسفانه چیزی که آنها نمی دانند و تعداد کمی از ما می توانیم ماهرانه آن را بگوییم این است که مغز آنها بزرگ هست، ولی کامل رشد نکرده است. آنها برای همه چیز اشتیاق دارند و حس عدالتخواهی و نیازهایشان برای آن چه در خانه، مدرسه و جهان اتفاق می افتد؛ اغلب باعث می شود انفجاری رخ دهد. اما تنظیم هیجان ها، فرآیندی است که هنوز در حال وقوع است. مثل این که شما پایتان روی پدال گاز ماشینی است که ترمز ندارد. 

نوجوانان نیاز دارند یاد بگیرند چگونه برای هیجان هایشان از دکمۀ ترمز استفاده کنند و خود را براساس آنها مدیریت کنند. آنها نیاز دارند تا از هیجان های خود در زمان درست، با سرعت مناسب و در موقعیت مناسب استفاده کنند.اینجا شش جمله ای است که شما می توانید برای کمک به آنها، به نوجوانتان بگویید:

  1. من به تو می بالم.

راهی پیدا کنید تا اغلب اوقات این جمله را به او بگویید. برای دانشی که دارد، به او ببالید؛ برای کارهایی که انجام می دهد یا تلاش می کند، به او ببالید. با او به بازی ها و مسابقاتش بروید. با او به نمایش ها و اجراهایش بروید. حتی اگر  جوری کار می کند که آشفته ترین آدم روی زمین شده اید، با این حال به او بگویید که او مایۀ ‌افتخار شماست. شاید منتظر شوید که در یک موقعیت مناسب قرار بگیرید تا این جمله را به او بگویید.

  • من اشتباه کردم.

شاید این جمله ناراحتتان کند؛ ولی واقعیت این است که این عبارت، برای خلق یک رابطۀ سازنده با فرزندتان حیاتی است. آنها به گونه ای رفتار می کنند که گویا شما احمقی بیش نیستید و هیچ چیز نمی دانید؛ ولی در حقیقت آنها در حال تماشای شما هستند و شما برایشان، حکم راهنما را دارید.

این زمانی است که نوجوان شما، شروع به کشف این نکته می کند که شما بهترین آشپز دنیا نیستید یا والدین دوستش، واقعاً بهتر هستند. اما در همان زمان، شما تمام دنیای او هستید و آنها درمی یابند که همه چیز و هیچ چیز را درمی یابند و نیاز دارند تا شما را در روشنایی متفاوتی ببینند.

این کشف برای آنها، با این جمله ها از سمت شما آغاز می شود :« من نمی دانم.» یا « من اشتباه کردم.» این جمله ها نشان می دهد که شما هم اشتباه می کنید و شما هم بهترین سعی خود را در هر کاری می کنید. این پیام بزرگی است که شما به نوجوانتان می فرستید که هرکسی می تواند بهترین تلاش خود را انجام دهد و در عین حال گاهی دچار چالش شود.

  • تو اشتباه کردی.

 گفتن این جمله به نوجوانتان که تو اشتباه کردی یا می توانستی بهتر عمل کنی، پیام مهمی است که شما در مسیر رشد به او می دهید. آنها همیشه بر حق نیستند. اما یادتان باشد این موضوع برای اثبات کار اشتباه آنها یا فهماندن به ایشان برای  نگرش اشتباه بودن نیست. این به معنی داشتن یک گفت و گوی صادقانه است که البته شامل بالیدن های خیلی زیاد اما همراه با صداقت می شود.  

منظور ما این نیست که نوجوانتان را خیلی زود به دنیای بزرگسالی، با این باور که او می تواند هرکاری را انجام دهد پرتاب کنید. آیا آنان می توانند به اهداف خود برسند؟ بله البته! ولی چگونه او می تواند یک خواننده پاپ پولدار شود در حالی که نمی تواند آواز بخواند تا کمی پول دربیاورد؟ او احتمالاً نمی تواند یک حسابدار خیلی خوشحال شود؛ اگر از ریاضی متنفر است و عاشق این است که آدم ها تمام روز اطرافش باشند.

از آنها تعریف کنید و آنها را هدایت کنید. از هر آنچه خوب است تعریف کنید ( و قطعاً همه چیز نیست ) و آنها را به سمتی هدایت کنید که مناسب آنها است ( نه البته جایی که خودتان تمایل دارید) . آنها به راهنمایی نیاز دارند. بهشان بدهید.

4. من به تو گوش می کنم.

نوجوانان در طیفی از حرف زدن مداوم و سکوت مطلق در حرکت هستند. به ندرت تعادل دارند؛ همان پدال گاز بدون ترمز. همه یا هیچ! پس اگر زمانی دیدید که بی وقفه درحال صحبت با شما هستند، تلفنتان را زمین بگذارید، کامپیوترتان را خاموش کنید، هر کاری انجام می دهید را متوقف کنید و فقط به او گوش کنید.

اجازه دهید واضح تر بگویم. به گونه ای عمل نکنید که گویی به اجبار درحال گوش کردن او هستید. مهارت حفظ آنان به ادامۀ گفت و گو، تازه مثل این است که شما فقط نیمه در حال گوش دادن به او هستید. اما واقعاً به او نیمه گوش نکنید چرا که او را خواهید رنجاند. آنها نیاز دارند تا بدانند که وقتی سؤال یا نظر یا فکری دارند، شما آنجا هستید و از شنیدن آن چه می گویند، هیجان زده می شوید.

5. این مسئولیت تو است.

«این مسئولیت بر عهدۀ تو است. این کاری است که از پس تو برمی آید. تو می توانی آن را انجام دهی.» کارهای نوجوانتان را برایش انجام ندهید. همانطور که آنها به معلم زبان و ریاضی و علوم نیاز دارند؛ نیاز به معلمی هم برای مهارت های زندگی و مهارت های هیجانی دارند. بگذارید خودشان این مهارت ها را انجام دهند: شسشتوی لباس ها / خرید/ نظافت / برنامه ریزی و … این ها مهارت های خوبی برای تمام زندگی هستند.

اما چیزی که بسیار مهم است و به نظر می رسد کمتر روی آن متمرکز می شویم، مهارت های هیجانی است. آنها نیاز دارند تا مسائل خود را با دوستانشان حل کنند. نیاز دارند تا معلم یا کسی که نسبت به آنها ناامید شده، را دنبال کنند. نیاز دارند تا به مادربزرگ تلفن کنند و از او بابت فراموش کردن کاری، عذرخواهی کنند. نیاز دارند برای چیزی که از آن ترسیده یا غمگینشان کرده، گریه کنند. نیاز دارند برای بعضی مسائل خنده دار، بخندند. نیاز دارند تا خجالت بکشند، احساس گناه کنند، اندوه را تجربه کنند و همۀ سختی های زندگی که برای آنها تدارک دیده شده است، را لمس کنند. البته بسیار سخت است که به عنوان والدین، گوشه ای بنشینیم و بدون هیچ تلاشی برای درست کردن اوضاع، فقط تماشاچی باشیم. اجازه دهید آنها بدانند که شما کنارشان هستید و همیشه خواهید بود؛ ولی خودشان از عهدۀ کارها برمی آیند.

6. دوستت دارم.

هرروز نوجوان، پراز تغییر و چالش است. آنها هر روز با سرعتی سرسام آور پیش می روند. نوجوانان به وسیلۀ‌شبکه های مجازی، در ارتباط مداوم با جهان هستند و واقعاً دنیا روی نوک انگشتان آنها می چرخد. امروز بیش از هرزمان دیگری، اهمیت این نکته برای نوجوان شما بیشتر شده است که بداند شما کنار او هستید و به او افتخار می کنید و همراه او برای گام های بعدی در روابطتان رشد می کنید و هیجان زده می شوید؛ و همۀ این ها می تواند با این چند کلمه جریان یابد:« دوستت دارم.» بنابراین حتی زمان هایی که چشم هایشان را برای شما می چرخانند یا تظاهر می کنند که به حرف های شما گوش نمی کنند یا با لحن بدی به شما جواب می دهند، به هرحال آن را بگویید.

*********************

بزرگ کردن یک نوجوان اصلاً کار ساده ای نیست و شما این را درک کرده اید. به شما افتخار می کنیم.