اروین یالوم در این داستان های تحسین برانگیز ، غنای تجربه اش را به عنوان یک روان درمانگر با دانش وسیعش در فلسفه و ادبیات و
نیز با انسان دوستی عمیقش در هم می آمیزد. او با همان مهارتی که بیمارانش را به درمان جلب می کند، خواننده را هم با قصه هایش همراه می سازد.


“ دکترها چه شان است؟ چرا نمی فهمند حضور بی ریا و صمیمانه شان برای بیمار چقدر مهم است؟ چرا متوجه نیستند همان لحظه ای که دیگر کاری از دستشان ساخته نیست ، بیش از هرزمانی به وجودشان احتیاج است؟ ”
برگرفته از متن کتاب

مقدمه این کتاب دوست داشتنی ، توسط دکتر جعفر بوالهری نوشته شده و در آن از قول یالوم آمده است:
“اما یادگیری از بیماران ؟ این جنبه از تحصیلات عالیه ام خیلی دیر شروع شد. شاید استادم ” جان وایت هورن “ شروعش کرد که اغلب می گفت :
” به بیمارانتان گوش کنید ، بگذارید درستان بدهند. برای خردمندتر شدن باید دانشجو بمانید.”
و منظورش تنها این واقعیت پیش پا افتاده نبود که شنوندۀ خوب بیشتر دربارۀ بیمار می آموزد. منظورش دقیقاً این بود که باید اجازه دهیم بیماران تعلیم مان دهند. “