آرشیو مقاله های پژوهشی

نقش سلنیوم در صرع مقاوم به درمان

دکتر محمود رضا اشرفی – استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران ، مركز طبي كودكان

هدف : پس از معرفی مواردی از بیماران با کمبود سلنیوم و تشنجهای مکرر و مقاوم که بدنبال جایگزینی سلنیوم کنترل تشنجها به آسانی انجام گرفت این ایده که شاید سلنیوم با محافظت سلولهای مغزی در برابر اکسیژن آزاد و پراکسیداسیون چربی از تشنج مقاوم در موارد کمبود سلنیوم جلوگیری میکند در صدد برآمدیم تا در طرحی تحقیقاتی سطح سرمی سلنیوم در بیماران مبتلا به تشنج مکرر یا صرع مقاوم به درمان را اندازه گیری و با سطح سرمی گروه کنترل نرمال مقایسه نماییم.

روش مطالعه : در یک مطالعه مورد- شاهدی جهت مقایسه سطح سرمی سلنیوم در بیماران مبتلا به صرع مقاوم یا تشنج مکرر با افراد نرمال، هشتاد بیمار تشنجی بدون محدودیت سنی- نوزادی تا بلوغ- که کرایتریای صرع مقاوم یا تشنج مکرر را داشتند وارد مطالعه گردیده و پس از تکمیل پرسشنامه واقدامات تشخیصی، سلنیوم سرم به روش   Atomic Absorption Spectrophotometer و هیدرید كردن سلنیوم اندازه گیری گردید. هشتاد مورد شاهد نیزاز بین کودکان تبدار به ظاهر سالم بدون سابقه تشنج که از نظرسنی ، وضعیت اجتماعی اقتصادی و منطقه زندگی مشابه با بیماران اتتخاب شدند.

یافته ها: متوسط سطح سرمی سلنیوم در گروه بیماران 88/68 نانوگرم در میلی لیتر با انحراف معیار 58/17 و در گروه شاهد93/85 نانوگرم در میلی لیتر با انحراف معیار 93/13بوده است. اختلاف معنی دار آماری بین میانگین سطح سرمی سلنیوم در گروه بیماران در مقایسه با گروه کنترل، بصورت کمتر بودن سطح سرمی سلنیوم در گروه بیماران با تشنج مکرر وصرع مقاوم مشاهده گردید (P value <0.05). تعیین حدودی که با 95در صد اطمینان میانگین جامعه را در بر گیردحد بالا و پایین سلنیوم در جامعه را بدست داد .

نتیجه گیری:  به نظر میرسد اندازه گیری سطح سرمی سلنیوم در بیماران با تشنج مکرر وصرع مقاوم به عنوان یک اقدام تشخیصی قابل اهمیت  در ردیف سایر اقداما ت تشخیصی  در این بیماران قرار گیرد .

کلمات کلیدی: سلنیوم، صرع مقاوم ، تشنج مکرر

بیشتر

بررسی و مقایسه مهارت دست در دانش آموزان عادی ودانش آموزان مصروع

سعیده مرتضوی[1] سپيده مرتضوي

مدرس دانشگاه ازاد اسلامي واحد همدان 

چكيده :

مقدمه: عملکرد طبيعي و ماهرانه اندام فوقانی براي انجام فعاليتهاي روزمره زندگي از اهمیت بسیاری برخوردار است. باتجزیه وتحلیل فعالیتهایی فوق مشخص می شود که اهميت عملکرد اندام فوقانی به علت وجود مهارتهای حرکتی ظریفي است كه براي انجام فعالیتها و نیز برقراری ارتباط با سایرین ضروری است. پر واضح است که فقدان و یا اختلال این حرکات موجب مشکلات متعددی برای کودکان می گردد.لذا بررسی ومقایسه مهارتهای حرکتی این گروه با کودکان عادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

مواد و روش تحقیق:                                                                                                                                                                  

42 دانش آموز مصروع با  40 دانش آموز عادی  با دامنه سنی 7 تا 10 سال (سال  11/8X=  ، 09/1 SD =) به روش مقطعي در اين مطالعه شركت نمودند. پس از كسب رضايت از والدين و آشنايي دانش آموز با نحوه انجام آزمون مراحل  ارزيابی با تست پرد و پگ بورد  انجام شد.

يافته ها: میانگین سرعت حرکت  (تعداد در 30 ثانيه) دست غالب و مغلوب، میانگین هماهنگی دو دست و میانگین مهارت دست در دو گروه ، در سطح P≤  0/05دارای  اختلاف میانگین معنادار می باشد.

 میانگین سرعت دست حرکت غالب و مغلوب، هماهنگی حرکت دودست و مهارت دست در سطح P≤  0/05  در دختران و پسران در هردوگروه معنادار نمی باشد.

میانگین مهارت دست در سطح P≤  0/05  در چپ دستها وراست دستها در هر دوگروه معنادار نمی باشد. P≤  0/05 

بحث : نتايج اين مطالعه نشان داد كه نمرات خرده آزمونهای مهارتهای دست در دانش آموزان عادی ومصروع متفاوت است. ولی در دو گروه به تفکیک جنسیت وبرتری طرفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. لذا بر اساس شواهد موجود، برنامه هاي جامع توان بخشي براي افرادمصروع پيشنهاد مي شود.

واژگان كليدي: دانش اموزان مصروع ، مهارت دست، تست پرد و پگ برد


بیشتر

بررسي تاثير تكنيك هاي رواني ريلكسيشن و توجه برگرداني بر كاهش اضطراب بيماران مصروع

حسین شاه محمدی : عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز, کارشناس روان شناسی

2 – مسعود مهدی زاده : کارشناس روان شناسی بالینی

3 – شهرام یاقوتی آذر : کارشناس ارشد روان شناسی

مقدمه و هدف         

بيماران مصروع كه نيازمند توجه خاص پزشكي و رفتاري هستند، اضطراب هاي متفاوتي را در زندگي تجربه مي كنند. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير تكنيك هاي رواني ريلكسيشن و توجه برگرداني بر كاهش اضطراب بيماران مصروع مي باشد.

روش تحقيق

 آزمودني هاي اين پژوهش را 40 نفر از بيماران مصروع  انجمن صرع تبريز كه به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شده اند، تشكيل مي دهند. اين پژوهش در قالب طرح پيش آزمون پس آزمون با كنترل، در قالب 4 گروه آزمايشي تن آرامي، توجه برگرداني، تن آرامي توجه برگرداني و ليست انتظار، تحت آموزش تكنيك هاي آرام بخشي قرار گرفته و ميزان اضطراب آن ها به دنبال دريافت آموزش هاي مربوطه، مورد مقايسه قرار گرفت. براي تحليل داده اي پژوهش حاضر از روش تحليل واريانس عاملي و Anova استفاده شد.

يافته هاي پژوهش

يافته هاي پژوهش حاضر نشان دادند كه آموزش تكنيك ها، به طور معني داري سبب كاهش نشانه هاي اضطراب پنهان و آشكار در بيماران شده ( p < 0/05 ) كه چنين تغييري در بيماران گروه كنترل مشاهده نشد. همچنين تاثير آموزش ها در بين دو جنس تفاوتي نداشته و بين سطوح مختلف تحصيلات نيز در كاهش اضطراب تفاوت وجود نداشت.

نتيجه گيري

با توجه به نتايج آموزشي تكنيك هاي رواني، تن آرامي و توجه برگرداني بر كاهش اضطراب بيماران مصروع، به كارگيري اين روش ها در كليه سطوح پيشگيري و درمان بيماران مصروع، ضروري به نظر مي رسد.

واژگان كليدي: تكنيك توجه برگرداني، تكنيك آرام سازي يا ريلكسيشن، اضطراب، بيماران مصروع

بیشتر

مقايسه تاثير فنوباربيتال با كاربامازپين در كنترل حملات تشنج پارشيل با ژنراليزاسيون ثانويه در كودكان 2 تا 12 ساله مراجعه كننده به بيمارستان كودكان 17 شهريور رشت از سال 85 لغايت86

*دكتر الهام بيدآبادي، **دكتر آبتين حيدر زاده، ***دكتر حوري ارجمندي،****دكتر محمد رضا عزيزي اصل

*فوق تخصص مغز واعصاب كودكان، استاديار دانشگاه علوم پزشكي گيلان

 **  متخصص پزشكي اجتماعي، دانشيار دانشگاه علوم پزشكي گيلان

  *** پزشك عمومي، دانشگاه علوم پزشكي گيلان

 **** دستيار تخصصي سال آخر بيماري هاي كودكان و نوزادان، دانشگاه علوم پزشكي گيلان

*نويسنده مسئول: آدرس:رشت.بلوارشهیدنامجو.بیمارستان17شهریور.دفترگروه کودکان

مقدمه: تشنج از شايع ترين اختلالات نورولوژيكي است كه بيماران به دنبال آن به متخصص اعصاب مراجعه مي كنند. هدف ايده آل در درمان تشنج كنترل كامل با داروهايي است كه حداقل اثرات جانبي را دارد و كيفيت زندگي بيمار را بهبود مي بخشد.

هدف: هدف از انجام اين مطالعه بررسي مقايسه اي فنوباربيتال و كاربامازپين به عنوان درمان تك دارويي در درمان تشنج پارشيل با ژنراليزاسيون ثانويه مي باشد.

مواد و روش ها:  اين مطالعه بر روي پرونده 71 كودك 12-2 ساله مبتلا به تشنج پارشيل با ژنراليزاسيون ثانويه  كه از سال 85 لغايت 86 به درمانگاه فوق تخصصي مغز و اعصاب كودكان مراجعه كرده بودند و به صورت تصادفي منظم(يك در ميان)  در دو گروه كاربامازپين (36 نفر) و فنوباربيتال (35نفر) قرار گرفته بودند، انجام شده است. هر دو گروه 6 ماه تحت درمان دارويي بودند. در انتهاي كنترل شش ماهه دو گروه كاربامازپين (7/50%) و فنوباربيتال(3/49%) از نظر تيپ حملات تشنج، مدت زمان پايداري هر حمله، تواتر حملات و ميزان پاسخدهي مورد ارزيابي قرار گرفتند.

نتايج: 32 دختر (47%) و 46 پسر( 53%) در اين مطالعه شركت داشتند. تيپ حملات، ميانگين تواتر و مدت زمان پايداري حملات تشنج قبل از درمان در دو گروه يكسان بوده است. پس از درمان 23 نفر (9/63%) از گروه كاربامازپين و 22 نفر( 9/62%) از گروه فنوباربيتال بدون تشنج بودند.  پاسخ به درمان و تيپ حملات در دو گروه تفاوت معني داري نداشت. ميانگين تعداد حملات تشنج در گروه كاربامازپين 66/0 و در گروه فنوباربيتال 8/0 بود. تفاوت دو گروه معني دار نبود. ميانگين مدت زمان پايداري حملات تشنج در گروه كاربامازپين 63/12 ثانيه و در گروه فنوباربيتال 15 ثانيه بود. تفاوت دو گروه معني دار نبود. اگرچه در 2 نفر     ( 5/5%) از گروه كاربامازپين اختلال در تست هاي كبدي ديده شد اما در كل تفاوت دو گروه از نظر عوارض جانبي معني دار نبود.

نتيجه گيري : در مقايسه تاثير فنوباربيتال با كاربامازپين در كاهش تواتر  حملات تشنج، مدت زمان پايداري هر حمله و در كل پاسخدهي به درمان تفاوت معني داري مشاهده نشد. بنابراين در مناطقي كه كنترل آزمايشگاه براي چند ماه اول براي چك آزمايشات خون از نظر بررسي CBC  و LFT وجود دارد انتخاب يكي از اين دو دارو به صلاحديد پزشك و در مناطق بدون در دسترس بودن آزمايشگاه، فنوباربيتال با توجه به  عدم نياز به كنترل آزمايشگاهي توصيه مي شود.

كليد واژه ها: تشنج ها، صرع، فنوباربيتال، كاربامازپين، كودكان

بیشتر

بررسی پیمایشی مقایسه ای دانش، نگرش و عملکرد معلمان مدارس عادی نسبت به صرع در ایران و سودان

                                                                              هیثم الطیب عبدالرحیم                                            

چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت های اخیر در مدیریت صرع، تلاش های برای ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد نسبت به صرع علی الخصوص در کشورهای در حال توسعه،  محدود به نظر می آید. دانش و آگاهی دربارة صرع، نگرش نسبت به صرع را تحت تأثیر قرار می دهد.

این پژوهش پیمایشی مقایسه ای در زمینه بررسی دانش، نگرش و عملکرد معلمان مدارس عادی،  در ایران و سودان انجام شد. در این پژوهش ارتباط دانش، نگرش و عملکرد با ویژگی های فردی نمونه شرکت کننده در این پژوهش (جنسیت و سن) نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

ابزار پژوهشی: 178 معلم ایرانی و سودانی به پرسشنامه دانش، نگرش و عملکرد نسبت به صرع به صورت انفرادی پاسخ دادند. پرسشنامه مزبور از 15 سوال تشکیل شده است. این پرسشنامه در پژوهش های قبلی که در دانمارک، تایلند و چین انجام شده است، مورد استفاده قرار گرفت.

یافته های پژوهشی: در پژوهش حاضر (91.6%) و (96.4%) به ترتیب از نمونه ایرانی و سودانی با پدیده صرع آشنا هستند. 3% از معلمان سودانی اعتقاد داشتند که دیوانگی علت صرع است. عده ای از معلمان سودانی اعتقاد داشتند که ریختن ادرار حیوان ها بهترین نحوه ای برای کمک به فرد مبتلا به صرع در حین حمله تشنجی است. افراد جوان و پیر در مقایسه با افراد میانسال دربارة صرع آگاهی کمتری دارند. و نگرش آنها منفی تر است.

نتیجه گیری: علیرغم اینکه میزان دانش معلمان ایرانی و سودانی نسبت به صرع بالاست، امَّا برخی نتائج نشان می دهد که عده ای از معلمان هنوز دارای تصورات غلط راجع به دانش آموزان مبتلا به صرع هستند. متأسفانه هنوز عده ای از معلمان سودانی مورد بررسی، دیوانگی را علت صرع می دانند. دوره های آموزشی مختص به صرع در از بین بردن تصورات غلط و منفی ممکن است مفید و مؤثر واقع شود و لازم است خصوصا از طریق رسانه های جمعی علی الخصوص صدا و سیما شناخت و آگاهی عموم مردم و علی الخصوص معلمان نسبت به اختلال صرع و افراد مبتلا به آن افزایش یافته و منجر به از بین بردن تصورات غلط در سطح جامعه باشد. معلمان نقش مهمی در زندگی دانش آموزان مبتلا به صرع ایفا می کنند.

واژه های کلیدی: صرع، دانش، نگرش، عملکرد، معلمان، تهران، خارطوم

بیشتر

Utility of FDG PET/CT scan in seizure focus localization in patients with non-lesion brain MRI

Abtin Doroudinia MD*, Mehrdad Bakhshayesh Karam MD, Abbas Yousefi Koma MD, Jafar Mehvari MD, Sohrab Fesharaki MD

National Research Institute of Tuberculosis and lung diseases (NRITLD), Masih Daneshvari Hospital, Tehran-Iran

Objectives:

About one third of patients with partial epilepsy does not respond to pharmacotherapy and in selected cases may benefit from surgery; therefore identification of structural lesions is vital in the pre-surgical evaluation. Brain MRI fails to reveal apparent abnormality in approximately 20% of patients with medically refractory epilepsy. FDG PET/CT is highly sensitive in localizing epileptogenic foci and is able to provide information complementary to MRI imaging.

Material and methods:

This is a cohort study aiming to evaluate patients suffering from refractory epilepsy, referred by 2 expert neurologist colleagues. All patients are evaluated clinically with EEG to localize epileptogenic focus in the brain cortex. All patients must have an unremarkable brain MRI. FDG PET/CT of brain has been performed in all cases with normal brain MRI to help localizing epileptogenic focus.  The PET/CT images were evaluated by 2 nuclear medicine and radiologists simultaneously in search for possible hypometabolic (decreased metabolic activity) focus which could be suggestive for epileptogenic region in the brain cortex. We used expert visual analysis method to evaluate brain cortex metabolic activity. Finally, the clinical and EEG data together with PET/CT imaging results were compared to determine degree of data congruency. The findings were stratified as exactly congruent, partially congruent and incongruent. Also we stratified patients with regard to clinical epileptogenic focus as localized in temporal lobe, frontal lobe or partially localized and tried to find out in which group of patients PET/CT is most congruent with clinical and EEG findings.

Results and discussion:

In this study we included 99 patients (50 male and 49 female) with mean age of 27.95 years (ranging between 5 and 60 years).

63 patients had their seizure focus localized in temporal lobe by means of clinical and EEG evaluation in which 32 of them demonstrated exactly congruent PET/CT results (50.8%). Remainder of these patients demonstrated either partially congruent PET/CT results (7 patients, 11.1%) or totally incongruent PET/CT findings (24 patients, 38.1%).

24 patients had their seizure focus localized in frontal lobe by means of clinical and EEG evaluation in which only 3 (12.5%) of them demonstrated partial congruency with PET/CT results. The remainder of 21 (87.5%) patients demonstrated incongruent PET/CT results and there was no case in frontal lobe focal seizures with congruent PET/CT results.

12 patients had their seizure focus only partially localized in one hemisphere in which 6 (50%) patients demonstrated partial congruency with PET/CT results.  

Evaluation of our PET/CT scans demonstrated 34 negative brain PET in which 17 patients (50%) had their seizure focus localized in temporal lobe, 11 patients (32.3%) in frontal lobe and 6 patients (17.7%) only partially localized on clinical and EEG evaluation.

All exact congruent PET/CT results had their seizure focus localized in temporal lobe. Among partially congruent cases; 7 patients (38.9%) had their seizure focus localized in temporal lobe, 4 patients (22.2%) in frontal lobe and 7 other patients (38.9%) only partially localized.

Although 50% of temporal lobe seizure patients demonstrated exactly congruent PET/CT results, but these results may be further enhanced by means of more precise localization of seizure focus on clinical and EEG evaluations, in addition to using more advanced PET/CT imaging software which enables the diagnostician to quantify image findings.

Over all PET/CT results in frontal lobe or partially localized patients are not promising in our study and further studies with larger sample size are required.

Also the fact that significant number of partially congruent cases had been partially localized on clinical and EEG evaluation (38.9%); in addition to 50% congruency in partially localized cases, also emphasizes on performing more precise clinical and EEG evaluation in patients to exactly localized seizure focus.   

Conclusion:

FDG PET/CT is useful tool to evaluate patients with refractory seizure who had localized seizure in temporal lobe on clinical evaluation. Utility of FDG PET/CT scan in extratemporal seizure foci is much more limited.

The more precise is the localization of seizure focus on clinical and EEG evaluation; the more helpful would be the subsequent PET/CT scan to confirm that finding which would be to the patient’s best interest to be candidate for possible ablation surgery.

Our results need to be further validated in larger studies.

بیشتر

Polytherapy in Epilepsy

Parviz Bahrami MD

Epileptologist, Associate professor of neurology, Khatam Hospital

Dr B.Jalalian,Dr N.Zangiabadi,Dr M.Rezvani

The role of combination therapy as a treatment strategy for epilepsy is undergoing reevaluation. A growing appreciation that all seizure cannot be controlled by monotherapy and introduction of over 14 new antiepileptic drugs (AEDs) for the adjunctive treatment in refractory epilepsy in the past twenty years has triggered a renewed interest in combination.

Principle of polytherapy in epilepsy;

 Rational polytherapy in epilepsy involves combining Antiepileptic drugs that, 1) have different mechanism of action, 2) Do not have complex pharmacokinetic interaction, 3) do not have similar adverse effect profile, 4) can be combined in minimum doses to produce maximum effect

Practice Recommendations.

START WIYH MONOTHERAPY, Choose AED appropriate for seizure type and epilepsy syndrome, emphasize on safety and tolerability. More than 50% of patients respond to the first appropriately chosen drug in moderate doses. Dose escalation should always be steady and gradual to avoid poor tolerance.

If the first drug produces idiosyncratic adverse effect or side effects at low doses, substitute with a suitable alternative drug.

Combination therapy: When and How;

1) If first drug reduces seizures, dose should be escalated to the maximum tolerated dose. If seizure freedom is elusive despite full doses of the first AED, a second drug may be added. The second drug should have a different mechanism of action and should not have an overlapping side effect profile. Drug with similar mechanism of action should preferably not be combined.

2) Combination therapy should also be tried after two monotherapy regimes fail, as chances of seizure control on third monotherapy are slim.

3) Before considering AED changes or combination for lack of effective seizure control, the diagnosis of epilepsy, seizure type and syndrome should be reviewed and compliance of the patient with AEDs should also be confirmed

4) If seizure freedom is achieved on the combination therapy, does of the first drug may be reduced gradually, if necessary, to avoid drug overload.

5) If seizure control is good on the combination, but seizure freedom is still elusive a third drug with a different mechanism of action may be tried in small doses. However adding of fourth or a fifth drug is unlikely to be successful.

6) Three drug regimen are generally avoided if possible. Indeed the vast majority of patients reaching seizure freedom do so with two AEDs, and virtually no one achieves seizure freedom with four AEDs. If patient is on four or more AEDs, a concerted attempt should be made to reduce the regimen to two or three AEDs.

7) Treatment for each patient is individualized based on seizure type, syndrome, age, gender, comorbid conditions and comedication.

8) When two monotherapy fail or a combination of two AEDs fails to achieve seizure freedom, the patient qualifies to have drug resistant epilepsy. Such patients should be evaluated for alternative therapeutic strategies such as epilepsy surgery.

Combination therapy: when Not

Women who are likely to become pregnant should be maintained on monotherapy in moderate does as far as possible. Suboptimal control of seizures other than tonic clonic seizures during this period may be an acceptable trade off, to reduce the risk of teratogenicity from poly therapy or high drug load. Risk of teratogenicity is highest soon after conception and in the first trimester, hence AED therapy has to be rationalized before conception. High dose valproate either alone or in combination therapy is best avoided throughout pregnancy.  

بیشتر

Lennox-Gastaut Syndrome

Reza Shervin Badv MD; Pediatric Neurologist and epileptologist

Children’s Medical Center, Pediatrics center of excellence

Tehran University of Medical Sciences

Lennox-Gastaut syndrome(LGS)  is  severe epileptic encephalopathic state which consist of multiple seizure types including short tonic ,atypical absence and atonic  seizures in background of intellectual disability.

Generally the triad of multiple seizure types; a slow spike-and-wave pattern (less than 2.5 Hz) on EEG (+/-GPFA) ; and cognitive dysfunction are necessary for the diagnosis of this electro-clinical epileptic syndrome.

In many cases, prior epileptic spasms meets the further LGS. Etiologies are variable from genetic, structural, metabolic and even well stablished acquired epilepsies.

LGS are usually tends to be pharmacologically resistant and polytherapy with appropriate anti epileptic drugs, ketogenic diet , VNS and surgical intervention ( such as callosotomy) should be considered as a part of treatment strategies.

Recently successful use of “cannabidiol oil (CBD)” has opened a new window for control of this severe epileptic condition. In this lecture I will discuss more details and updates about LGS.

بیشتر

West Syndrome

Reza Azizimalamiri; Assistant Professor of Paediatric Neurology, Department of Paediatric Neurology, Golestan Medical, Educational, and Research Center , Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences

azizi.ramin@gmail.com

According to the ILAE new classification of epilepsies, West syndrome is among developmental encephalopathies. In these conditions, the epileptic activity itself contributes to severe cognitive and behavioral impairment beyond that expected from the underlying pathology and that these can worsen over time. West syndrome is in continuum with Ohtahara and early myoclonic encephalopathy (EME) as neonatal epileptic encephalopathies. West syndrome could also develop to lennox‑Gastaut syndrome, another developmental encephalopathy of childhood. These epileptic syndromes are severely drug-resistant and have a huge negative impact on the quality of life of children and their families. Almost all the infants with West syndrome have a developmental delay or could regress over time. Therefore, this condition should be considered in every infant with developmental regression.

West syndrome is characterized by epileptic spasms, developmental delay or regression, and an interictal EEG pattern called hypsarrhythmia. Many infants with West syndrome suffer from structural brain disorders or have neurometabolic diseases. Just a minority of these infants is classified as unknown etiology. In some infants who have West syndrome along with the normal gross structure of the brain in their MRI, PET scans of glucose metabolism and SPECT scans of cerebral blood flow often disclose abnormalities. Therefore, normal MRI of the brain is not equal to a normal brain in these infants.

West syndrome is a drug-resistant epileptic syndrome and the response to different treatment modalities is poor. Among the different anti-seizure medications, ACTH and Sabril are the main agents that frequently try in these infants. However, many infants show no acceptable results and frequently need other treatment modalities such as the ketogenic diet. In those infants who had a focal cortical dysplasia, epilepsy surgery could show acceptable results by removing the abnormal cortex and prevent from encephalopathy.

Unfortunately, even after successful control of spasms, these infants would not develop normally and many of them finally will show autistic features. After infancy, many children with West syndrome develop other types of seizure such as atypical absences, tonic, and atonic seizures and will become children with Lennox­‑Gastaut syndrome.

Keywords: West syndrome, infancy, drug-resistant

بیشتر

سندرم West

رضا عزيزی مال‌اميری

فوق تخصص اعصاب كودكان

بر اساس تقسيم ‌بندی جديد ILAE، سندرم West در ميان آنسفالوپاتی‌های تكاملی قرار می‌گيرد. در اين گروه بيماری‌ها، فعاليت صرعی منجر به اختلالات شديد شناختی و رفتاری بيش از آن چيزی كه از علت زمينه‌ای انتظار می‌رود می‌شود و اين اختلالات در گذر زمان بدتر خواهند شد. سندرم West در امتداد آنسفالوپا‌تی‌های ديگری مثل Ohtahara و آنسفالوپاتی ميوكلونيك زودرس دوران نوزادی قرار دارد و می‌تواند به سندرم Lennox‑Gastaut ختم شود. اين سندرم‌های صرعی به شدت مقاوم به درمان بوده و تاثير منفی بزرگی بر روی كيفيت زندگی بيماران و خانواده‌های ايشان دارند. تقريبا همه شيرخواران مبتلا به سندرم West از نظر تكاملی عقب هستند يا اينكه در طول زمان پسرفت خواهند كرد. بنابراين اين سندرم بايد در هر شيرخوار با پسرفت تكاملی مورد توجه قرار گيرد.

سندرم West با تشنج‌های Epileptic spasm، تاخير يا پسرفت تكاملی و يك الگوی خاص الكتروآنسفالوگرافيك به نام Hypsarrhythmia شناخته می‌شود. بسياری از شيرخواران مبتلا به سندرم West از اختلالات ساختمانی مغزی يا بيماری‌های نورومتابوليك رنج ‌می‌برند. تنها گروه اندكی از اين شيرخواران به عنوان علت نامعلوم تقسيم‌بندی شده‌اند. در برخی شيرخواران مبتلا به سندرم West كه ظاهر سالم مغزی در MRI دارند، در اسكن‌های PET و SPECT ناهنجاری نشان داده‌اند، لذا نرمال بودن MRI در اين شيرخواران به معنای مغز نرمال نيست.

سندرم West به شدت مقاوم به درمان است و پاسخ به اكثر درمان‌ها نامناسب است. در ميان داروهای مختلف، ACTH و Sabril داروهايی هستند كه در اين شيرخواران بيشتر تجويز می‌گردند. هر چند كه بسياری از شيرخواران پاسخ مناسبی نشان نمی‌دهند و مكرراً نيازمند درمان‌های ديگری از جمله رژيم كتوژنيك می‌گردند. در گروهی نيز كه ديسپلازی فوكال كورتكس كشف می‌گردد جراحی صرع می‌تواند انتخاب بسيار مناسبی باشد و می‌تواند از آنسفالوپاتی پيشگيری نمايد.

متاسفانه حتی بعد از كنترل موفق تشنج‌ها، اكثر اين شيرخواران تكامل نرمالی نخواهند داشت و بسياری علايم اوتيسم را بروز خواهند داد. بعد از شيرخوارگی نيز بسياری از شيرخواران مبتلا به سندرم West انواع تشنج‌های ديگر مثل آبسانس آتيپيكال، تونيك و آتونيك را بروز می‌دهند و كودكانی خواهند شد مبتلا به سندرم Lennox Gastaut .

كلمات كليدی: سندرم West، شيرخوارگی، مقاوم به درمان

بیشتر