کدام یک از شغل های زیر بیشتر به فرزندپروری شبیه است؟
- مدیر عاملی یک مؤسسه
- معلمی
- بند بازی
- همۀ موارد فوق
البته که شمارۀ 4 پاسخ صحیح است. اما شاید شمارۀ 3 ( بندبازی) یکی از مواردی است که واقعاً فرزندپروری بیشترین شباهت را به آن دارد.
در فرزندپروری، ما نیاز داریم تا با دقت در میان مسیر های زیادی راه برویم. نیاز داریم تا فرزندانمان را به میزان کافی و نه البته خیلی زیاد، نظم دهیم. نیاز داریم به کودکانمان به میزان کافی و نه البته خیلی زیاد، کمک کنیم. نیاز داریم به کودکانمان در مورد خطرهای جهان پیرامون، به میزان کافی و نه البته خیلی زیاد، آموزش دهیم.
بیشتر والدین برای ایجاد تعادل ظریفی بین همۀ این موارد، جایی در ذهنشان آگاهی دارند. ولی تعادل در یکی از این موارد، خیلی گیج کننده است و مدیریت آن را سخت می کند : همدلی
همدلی زمانی اتفاق می افتد که شما احساس طرف مقابل خود را کاملاً درک می کنید. همدلی قدرت شگرفی برای ایجاد حال خوب در انسان ها را دارد. در واقع همدلی خیلی خوب است. پس مگر می تواند زیاده از حد باشد؟ به ویژه وقتی یک والد قادر به همدلی با فرزندش شود؟
والد بدون همدلی، مانند یک جراح در اتاق عمل با نور کم و ابزار کند است. نتیجۀ این عمل جراحی، می تواند وحشتناک باشد. از طرف دیگر یک والد با همدلی واقعی برای فرزندش، می تواند درس های ارزشمندی به او دهد.
- من و تو به روشی عمیق و معنادار با هم مرتبط هستیم.
- من تو را درک می کنم.
- تو برای من مهم هستی.
- احساس های تو اهمیت دارند و برای من هم مهم هستند.
- من اینجا هستم؛ برای تو !
این موارد در واقع ابزارهای قدرتمندی برای والدین هستند که موجب می شوند تا فرزندانشان دچار بی توجهی عاطفی نشوند.
البته هیچ چیزی در این جهان زیادی اش خوب نیست. حتی منابع حیات و سلامت که می توانند به زندگی شما خیلی کمک کنند؛ در میزان خیلی زیاد می توانند آسیب رسان باشند: به غذا، آب، ویتامین ها و حتی پول فکر کنید.
سه نمونۀ زیر، موارد همدلی مفرط والدین هستند که به کودک آسیب می رساند :
- همدلی شما، به احساس های فرزندتان قدرت بیشتری بدهد.
- با همدلی شما، خیلی سخت بتوان حدود و مرزهای مناسب برای فرزندتان گذاشت.
- همدلی تان موجب شود ارتباط با خود و احساس و نیاز خودتان را از دست بدهید.
این سه ناهماهنگی بیش از آن چیزی که فکر می کنید در روابط والد/ فرزندی اتفاق می افتد. اگر شما با والدینی بزرگ شدید که به احساس های شما کم توجهی می کردند و الان سعی می کنید تا این شیوه را در فرزندپروری خود، اصلاح کنید؛ ممکن است برایتان سخت باشد تا تعادل درستی بین این دو پیدا کنید.
سه راهنمای زیر را برای بررسی میزان همدلی خود دنبال کنید :
- یادتان باشد که همدلی، کافی نیست.
شغل شما به عنوان والد، نه تنها درک احساس فرزندتان است؛ بلکه آموزش به فرزندتان برای مدیریت احساس هایش هم هست. بنابراین همدلی قدم بزرگی برای شروع است. قدم بعدی، مثلاً آموزش فرزندتان برای چگونگی مدیریت خشمش، ایجاد تعادل در غم یا درک رنج است. بین این فرآیند، فرزند شما می فهمد که اگرچه احساسش اهمیت دارد؛ ولی نباید کنترل خودش را به دست احساسش دهد. ( اگر خودتان هم در این مهارت ها نیاز به آموزش دارید؛ می توانید اقدام کنید. )
- “محدودیت های همدلانه“ را به عنوان هدف خود قرار دهید.
از درک خود وقتی می فهمید احساس های فرزندتان، گذاشتن محدودیت ها را برای او سخت می کند؛ آگاه شوید. محدودیت نیازهای فرزندتان، با هدف یادگیری مدیریت رفتار او است. برای مثال : ” می فهمم تو عصبانی هستی. کاملاً تو را درک می کنم. ولی هنوز لازمه که تکالیف مدرسه ات را قبل از این که با دوستانت استخر بروی ؛ تمام کنی.”
- بدانید که آگاهی از احساس و نیاز خودتان، از شما والد متفاوت تری می سازد.
گم کردن خودتان در بین احساس های فرزندتان، به او کمکی نمی کند. حفظ مرزهای سلامت بین خود و فرزندتان، به شما اجازه می دهد تا برای فرزندتان مؤثرتر قدم بردارید. این کار پیام نامحسوسی به فرزندتان می دهد : احساس های تو مهم هستند؛ ولی احساس های دیگران هم اهمیت دارند.
بی توجهی به احساس های خویش، ناخودآگاه به فرزندتان یاد می دهد تا او هم به هیجان هایش بی توجهی کند.
به عنوان یک والد وقتی به احساس ها و نیازهای عاطفی خودتان توجه می کنید؛ به فرزندتان هم می آموزید که همین کار را برای خودش انجام دهد.
- همدلی؟ بررسی کنید.
- محدودیت؟ بررسی کنید.
- احساس های خودم؟ بررسی کنید.
تبریک می گویم. شما در حال بندبازی هستید و تعادل خود را حفظ کرده اید.
منبع : https://blogs.psychcentral.com/childhood-neglect/2018/06/can-a-parent-have-too-much-empathy/
ترجمه : فاطمه عباسی سیر
ویرایش : ویدا ساعی